۱۳۸۹/۰۵/۰۷

ترجمه غلط

احساس برتری جویانه همیشه در میان مردان وزنان در همهٔ دوره‌های بشریت به نوعی خود را نشان داده است.
مرد سالاری جوامع وتبعیض نسبت به زنان همیشه یکی از معضلات جامعه‌ها بوده وهست. واز طرفی نیز فیمینیست گرایی وقائل بر برتری زنان بر مردان ویا حتی برابری زن ومرد بحث محافل بشری است. 
بی‌شک تفاوت خلقت این دو آفریده ودوری آن‌ها از یکدیگر باعث اختلاف دید وبرداشت شده است. 
اما بگذریم: 
سالهاست به دلیل شغلم با دقت به رفتار‌ها وگفتار‌های زنان نگاه می‌کنم وآنان را بررسی می‌نمایم وتن‌ها چیزی که حاصل این نگاه وبر داشت هاست این است که زنان ومردان به دو زبان کاملا متفاوت وبیگانه از هم، با یکدیگر صحبت می‌کنند وترجمهٔ هرکدام از گفتهٔ دیگری، با حقیقت متفاوت است. 
مرد از کلماتی استفاده می‌کند و زن آن را به چیز‌هایی دیگر ترجمه می‌کند، 
آنرا برای خود تشریح وبر اساس آن به قضاوت می‌نشیند واین در مورد مردان هم صدق می‌کند. 
هردو با زبان مهر ورزی و عشق بیگانه‌اند واین بیگانگی آن‌ها را به دوری وروزمرگی دچار می‌سازد. 
تصور کنید: 
زن دلش برای مرد تنگ شده ونا گهان دلش برای سلامتی او در بیرون از خانه شور می‌زند، شمارهٔ همراهش را می‌گیرد. اولین کلمه‌ای که بعد از سلام (احتمالی...!) می‌پرسد: 
-کجایی؟ 
منظورش این است: عزیزم، دلم برایت تنگ شده دوست دارم الان کنارم باشی
اما ترجمهٔ مرد: همیشه به تو شک دارم.. باید بدانم کجایی؟ مبادا حواست جای دیگری رفته؟ نکند زیر سرت....؟ 
حالا مرد موضع می‌گیرد، پاسخ او را ببینید: 
-فکر می‌کنی کجام؟... دنبال یه لقمه نون... بیرون.. دست بردار از این شک و... 
و زن که از این ابراز عشق ناکام مانده خودش را به اصطلاح از «تنگ وتا» نمی‌اندازد، حدیث عشق تبدیل می‌شود به یک گفتگوی روزمره ولیست خرید وشاید هم مشاجره..! 
کاش مردان می‌دانستند که زنان لایه‌های درونی بسیار پیچیده‌ای دارند و برای باز کردن قفل هر کدام از لایه‌ها باید از کلید آن استفاده کرد... 
برای داشتن روح وجسم زنان، برای چشیدن یک زندگانی عاشقانه باید حاکم قلب زنان شد. باید زبان آن‌ها را آموخت. 
زنان دریای محبت وعشقند اما مردان آن‌ها، هم به قدر تشنگی هم نمی‌چشند.

نوشتار نخست

به نام دوست
این وبلاگ دریچه ایست از نگاه یک «زن» به «زنان» 
مشکلات، توانایی‌ها، محدودیت‌ها، علایق،...... 
امیدوارم مورد استفاده قرار گیرد.