۱۳۸۹/۰۶/۰۷

تضاد زیبا


جادهٔ خاکی را چون گذشته‌ای رازناک با پای پیاده پشت سر می‌گذارم. بهار است. همهمهٔ برگ هاست و ابهام پرشکوه ابر‌ها. از کنار باغهای گردو می‌گذرم. نمی‌توانم زیبایی زندگی را انکار کنم. پهنهٔ دشت با وسعت آسمان دست به دست هم داده‌اند تا به یاد بیاورند بزرگی خدا را. در یک حسّ غنی غوطه ورم. به زیبایی دیگری نزدیک می‌شوم. در پایگاه بسیجی که حالا شده است کلاس درس، زنانی به انتظارم نشسته‌اند که برای خواندن و نوشتن در تب و تابند. عطر گل محمدی در کلاس پیچیده است. جز گچ و تخته سیاه چیز دیگری در آنجا شکل کلاس به خود ندارد. لباسهای ساده و صمیمی روستایی. چهره‌هایی که بوی آفتاب دارند و انگشتانی تیره که از خار گل، گلزخم دیگری را بر خود نشانده است! 
به وجد می‌آیم. همه با نگاههایی مشتاق در انتظارند. نگاه‌هایی که با آب و روشنایی نسبتی دیرینه دارند و پهنای کلام را می‌فهمند.: 
خانم ببینید درست نوشته‌ام؟ 
امروز بعد از گل چینی تمام کلمات درس را خوانده‌ام. 
خانم از من بپرسید! 
از لب پنجره که با سطح کوچه خیلی تفاوت ارتفاع ندارد، دختر نوجوانی، نوزاد کوچک یک ساله‌ای را به دستش می‌سپرد و نوزاد تشنه و گرسنه. لبخندش و نگاه پرعصمتش به صورت نوزاد دیدنیست. نزدیک به پایان ساعت کلاس هستیم. 
انگار کسی از پشت پنجرهٔ به او اشاره می‌کند. دست بلند می‌کند. و سرآسیمه چون پروانه‌ای هراسان خارج می‌شود. خانم‌ها تعجّبم را بی‌پاسخ نمی‌گذارند: او تنها نگهدار پدر پیر و برادر بیماریست که به بیماری تشنج گرفتار است.. حتما دوباره برادرش... 
واما بگذریم: 
زن، این «تضاد زیبا» تنها می‌تواند محصول کار خدا و آفریدهٔ او باشد!. انسان از بدو تو لّد و از‌‌‌ همان لحظهٔ نخستین آفرینش باید با مشکلاتی کنار بیاید که در لحظهٔ قبل با آن سروکاری نداشته است و مواجهه با آن مشکل، او را دانا‌تر و سخت‌تر می‌کند. گویی هر چه مشکل بزرگ‌تر، عمق دانایی و توانایی بیشتر. و آنگاه که چند مشکل همزمان، انسان را احاطه می‌کند، محکی می‌شود برای رقم زدن عیار این انسان. و «زن» تنها موجودی است که به خاطر لایه‌های درونی پیچیده‌ای که دارد، توانایی‌های فوق العاده‌ای نیزدر مواجهه با مشکلات دارد. همزمان می‌تواند به چندین مساله بیاندیشد. آن‌ها را بررسی وسبک سنگین کند و برای هر کدام راه حلی انتخاب و آن‌ها را مدیریت کند. روح لطیف و شکنندهٔ زن در مقابل توانایی فوق العادهٔ او در تحمل و حتی سازماندهی و حل مشکلات‌‌‌ همان تضاد زیبایی است که تعجب انسان‌ها را بر می‌انگیزد. 
 فکر می‌کنم گاهی باید به دامن این تضاد زیبا، این کوه سخت، زن سجده برد.